جوک .جوجه ملک .راز بقا . برس . فانتزی . مارمولک . مقاله . دفتر . کلاش . زیگزاگ و......
ما در این کانال سعی کرده ایم تمام مطالب آموزشی مربوط به آفیس را قرار دهیم لطفا" در ای کار مشارکت کنید و مطالبی را هم که در نظر دارید بگویید تا بگذاریم . با مشارکت در این طرح در جوایز نفیس شارژ ما شرکت کنید. مهندس نرم افزار مرتضی ترکیان
يا واقعا فعاليت شركت هاي هرمي در كشور قانوني شده است؟
به دنبال گزارش يكي از روزنامه ها درباره قانوني شدن فعاليت شركت هاي هرمي
در كشور، اين خبر به سرعت در جامعه انعكاس پيدا كرد، به گونه اي كه وزارت
اطلاعات مجبور شد تا نسبت به اين گزارش حساسيت نشان داده و با اعلام موضع،
نسبت به سوءبرداشتهاي ناشي از اين گزارش واكنش نشان دهد.پس از انتشار اين
اطلاعيه، در توضيحاتي كه يكي از مسئولان بازرگاني دادند البته اعلام داشتند
كه آن دسته از شركت هاي هرمي غير قانوني كه بتوانند ضوابط تعيين شده را
رعايت كنند مي توانند به صورت قانوني فعاليت كنند.اين توضيح بر اين نكته
تاكيد دارد كه بر خلاف نظر وزارت اطلاعات،امكان فعاليت قانوني شركت هاي
هرمي وجود دارد.
شايد هيچ كس نباشد كه براي يك بار هم كه شده پيه گلدكوئيستي ها يا همان
شركت هاي هرمي به تنش نخورده باشد. تقريبا همه مردم يا يك بار توسط دوستان و
آشنايان در جلسات اين شركت ها به اصطلاح" پرزنت" شده اند،يا آنكه دعوت به
همكاري شده اند.
آن دسته از مردمي هم كه به طور مستقيم با افرادي كه در شركت هاي هرمي
فعالند ارتباط نداشته اند،به واسطه تبليغات منفي اي كه پيرامون اين شركت ها
به راه افتاد، كاملا نسبت به اين شركت ها، آشنايي دارند. اين تبليغات منفي
پيرامون شركت هاي هرمي كه مشهورترين آنها شركت گلدكوئيست است، در چند سال
اخير آنقدر شدت داشته است كه بلافاصله با شنيدن خبر قانوني شدن فعاليت شركت
هاي هرمي، ذهن ها به سوي تبعات منفي تبليغ شده از سوي دستگاه هاي دولتي و
رسانه هاي جمعي رفته است.پرسش اين است:اگر واقعا آن گونه كه مسئولان وزارت
اطلاعات،بانك مركزي و نمايندگان مجلس مي گويند شركت هاي هرمي موجب مالباختن
95 درصد اعضا مي شود،اگر در شبكه هاي هرمي،بزه هاي اجتماعي رخ مي
دهد،اگربه واسطه فعاليت اين شركت ها اقتصاد كشور آسيب مي بيند،پس چگونه
دولت مي خواهد با شبكه هاي بازاريابي جايگزين،اينگونه فعاليت ها را قانوني
كند؟
وزارت اطلاعات كه وظيفه برخورد با فعاليت شركت هاي هرمي را بر عهده دارد،
در بيانيه اي كه صادر كرده است تاكيد دارد كه فعاليت شبكه هاي بازاريابي با
شركت هاي هرمي تفاوت دارد.اما به نظر مي رسد شباهت هاي زيادي ميان شبكه
بازاريابي با شركت هاي هرمي وجود دارد كه امكان وقوع مالباختگي اعضا را در
حالت قانوني هم كم نمي كند.در اين مورد البته بايد منتظر توضيحات بيشتر
مسئولان بود اما طبق اطلاعات منتشره درباره نحوه فعاليت قانوني شبكه هاي
بازاريابي، مسلم است كه در آينده شاهد كساني خواهيم بود كه با اميدهاي
بسياري وارد اين شبكه ها شده اند اما دست از پا درازتر واپس كشيده اند.
در شركت هاي هرمي رشد شبكهها در طول زمان با افزايش تعداد مشتريان، كند و
كندتر ميشود. يك شبكه دودويي در لايه بيستم به بيش از يك ميليون عضو و در
لايه سي و سوم به بيش از 8 ميليارد عضو جديد نياز دارد! در نتيجه دير يا
زود زماني ميرسد كه ديگر نميتوان در زمان معقول براي شركت مشتري پيدا
كرد. اينجاست كه درصد بسيار بالايي از اعضاي اين شبكه ضرر ميكنند. اين در
حالي است كه شركت و تنها درصد كمي از مشترياني كه زودتر وارد شبكه شدهاند،
به سودي بسيار رسيدهاند. در چنين حالتي دولت چگونه مي تواند در مقابل
هزاران فردي كه با وعده پورسانت هاي عالي وارد شبكه خواهند شد،لااقل سود
حداقلي آنها را تا حدي تضمين كند؟
نبايد فراموش كنيم كه شركتي كه در هر مرحله بيش از 90 درصد مشتريانش در
انتظار سود هستند، اگر يك ميليون عضو داشته باشد 900 هزار نفر آنها در
انتظار سود هستند و اين انتظار در صورتي به پايان ميرسد كه تعداد كل
مشتريان 10 ميليون نفر شود و در اين حالت تعداد كساني كه در انتظار سود
هستند به 9 ميليون نفر رسيده است! يعني تعداد اين افراد 10 برابر شده است.
اين روند دير يا زود متوقف خواهد شد و واضح است كه هر چه زمان توقف، ديرتر
باشد، تعداد ضرركردهها بيشتر خواهد بود.در واقع احتمال به سود رسيدن اعضا
در اينگونه شركت ها بسيار بسيار ضعيف است،بنابراين در صورت قانوني بودن
شبكه هاي بازاريابي،همه نارضايتي هاي ناشي از مالباختگي و بر باد رفتن
آرزوهاي واهي،متوجه مراجع قانوني خواهد شد كه از اين فعاليت ها حمايت كرده
اند.
البته قابل درك است كه دولت سعي دارد تا ولع عجيب جامعه را براي كارهاي
بازاريابي شبكه اي به سوي راه هاي كم خطر تر هدايت كند،اما آيا واقعا دولت
مي تواند تبعات ناشي از قانوني شدن فعاليت هاي شبكه اي را كنترل كند؟
شرکت های هرمی به صورت گسترده از سال 1379 با شرکت گلد کوئیست به ايران
پا گذاشتند. سود حاصل از فعاليت در بازار ايران آنقدر براي شركت گلد كوئيست
چشمگير بود كه بازار بكر ايران را مورد توجه ديگر شركت هاي هرمي قرار داد.
جوان بودن جامعه ايراني، روياهاي انباشته شده و پاسخ داده نشده جوانان
درباره زندگي مصرفي بهتر و البته بيكاري بخش هايي از جامعه جوان، ايران را
به بازاري درخشان براي فعاليت شركت هاي هرمي بدل كرده است و آنها همه تلاش
خود را براي استفاده از اين بازار بكر به كار گرفتند. به گونه اي كه گفته
مي شود بيش از 300 شركت هرمي در كشور در حال فعاليت است.
حاصل فعاليت اين شركت ها در كشور، هزاران مالباخته اي بود كه به سوداي سود
كلان و افسانه اي به عضويت شبكه هاي هرمي درآمده بودند و پس از اندكي ،
براي دريافت اصل سرمايه خود راهي دادگاه ها شده بودند. برخي از اين
مالباختگان افرادي بودند كه براي رونق بخشيدن به تجارت موهوم خود حتي شغل
ثابت خود را رها كرده بودند و پس از مدتي نه تنها به هيچ سودي دست نيافتند،
بلكه به لشكر بيكاران كشور هم افزوده شده بودند. بر هم خوردن روابط
خانوادگي همسران، ايجاد تنش بين والدين و فرزندان، سرقت، كت كاري و ضرب و
جرح و حتي بدتر از آن، قتل از جمله عوارضي بود كه گريبانگير برخي از به دام
افتادگان اين شركت ها به آن دچار شدند.
اين در حالي بود كه فعاليت اين گونه شركت ها موجب خارج شدن مبالغ متنابهي
ارز از كشور شده است. كسي از ميزان دقيق ارزي كه از سوي اين شركت ها از
كشور خارج شده است اطلاعي ندارد، اما بدون شك ميزان اين مبالغ به حدي بوده
است كه به توجه به گسترش فعاليت شركت هاي هرمي، وظيفه برخورد با آنها به
عهده وزارت اطلاعات گذاشته شد.
دولت، با توجه به مسائل پيش آمده فعاليت در اين شركت ها را ممنوع اعلام
كرد، اما آرزوهاي انباشته شده جوانان براي زندگي مصرفي بهتر بيشتر از آن
بود كه بتوان در برابر تبليغات و آگاهي رساني رسانه ها،از پيوستنشان به
شركت هاي هرمي جلوگيري كرد. در اين ميان حتي چند شركت ايراني هم به قافله
هرمي ها پيوستند تا از اين بازار طرفي بربندند.
ادامه حيات شركت هاي هرمي با وجود سخت گيري هاي صورت گرفته توسط دولت و
وزارت اطلاعات، اين پيام روشن را براي مسئولين در بر داشت كه به دلايل
اجتماعي،نمي توان ريشه فعاليت شركت هاي هرمي را خشكاند. قانوني شدن فعاليت
شركت هاي هرمي حاوي همين نكته است كه دولت تصميم گرفته است تا به جاي
برخورد صرف با شركت هاي هرمي، به جايگزين هايي براي هدايت پتانسيل هاي
نهفته در جوانان كه جذب شركت هاي اجتماعي مي شوند، بپردازند.
بر اساس مصوبه اي كه به موجب آن فعاليت شبكه هاي هرمي قانوني مي شود پرداخت
پورسانتها و پاداشها به مشتریان و بازاریابان فقط در قبال فروش و ارائه
محصولات امکانپذیر است و پرداخت هرگونه وجه یا محصولی با ارزش دیگر به
مشتریان و بازاریابان و یا تعهد آن که در طرح تجاری شرکت (که قبلا به تصویب
کمیته نظارت رسیده) پیشبینی نشده باشد، ممنوع است.
بر اساس اين مصوبه میزان پرداخت پاداش و یا پورسانت، تعداد سطوح
دریافتکننده و محدودیتهای آن باید ضمن درج در طرح تجاری، کاملاً شفاف و
قابل سنجش باشد.
وزارت بازرگاني براي جلوگيري از سوءاستفاده هاي معمول در شركت هاي هرمي
اعلام كرده است كه قیمت محصولات ارائهشده نباید بیش از محصول مشابه در
بازار باشد و در مواردی که مشابهی وجود ندارد تابع سایر قوانین و مقررات
خواهد بود.
اين مصوبه تاكيد دارد كه گسترش شبکه انسانی و صرفاً جذب توزیعکنندگان کالا
و پولگردانی و ارائه محصولات موهومی، خرید و فروش جایگاه در نمودار درختی
و یا محصولاتی که تولید آنها محتمل باشد، ممنوع است.
نكته مهمي كه امكان دارد به واسطه آن فعاليت در بازاريابي شبكه اي از
جذابيت بيشتري براي جوانان در مقايسه با شركت هاي هرمي برخوردار باشد،تاكيد
وزارت بازرگاني بر پرداختها و دریافتهای مربوط به مشتریان و بازاریابان
است كه الزاماً بايد از طریق حسابهای بانکی در بانکهای دارای مجوز از
بانک مرکزی در داخل کشور صورت گیرد و شرکت حق افتتاح و یا تخصیص اعتبار به
صورت مجازی و در محیط اینترنت را نخواهد داشت.
تاسيس اين شركت ها علاوه بر كنترل گردش مالي صورت گرفته درآنها، از خروج
ارز از كشور جلوگيري مي كند و اين مهمترين پيامد تاسيس اين شركت هاست.اما
نكته قابل توجه اين است كه آيا شبكه هاي بازاريابي داخلي توان آن را خواهند
داشت تا با غول هاي هرمي جهان مثل گلد كوئيست در كشور به رقابت بپردازند؟
نكته مهم تر اين است كه دولت چگونه مي خواهد نظرمراجع شرعي را در مورد
فعاليت هاي بازاريابي شبكه اي رعايت كند. پيش از اين آیت الله مکارم شیرازی
، آیت الله نوری همدانی، آیت الله فاضل لنکرانی ، آیت الله صافی گلپایگانی
، ایت الله تبریزی و آیت الله سیستانی در استفتائات جداگانه ای معاملات
ناشی از فعالیت شرکت های هرمی (از جمله گلدکوئیست ، نت ورک مارکتینگ ، وست
ویژن ، اینترنشنال کیش ، الماس ، گلدماین) را جایز و مباح ندانستند و
فعالیت این شرکت ها را حرام یا بنابر احتیاط واجب حرام و این نوع فعالیت ها
را در واقع نوعی کلاهبرداری مرموز برای تصاحب اموال دیگران اعلام کردند .
با وجود مشابهت فعاليت اين شركت ها، دولت چگونه حليت شرعي فعاليت بازاريابي شبكه اي را كسب خواهد كرد؟
من از دوستانم هستن كساني مه با كمتر از دو سال كار كردن تو يه شركت نتورك داراي مجوز به درآمداي خوبي رسيدن
كاش اوضاع شفاف تر بود كه ميشد كسي مثل من راحت تر تصميمشو بگيره كه وارد اين شركتها بشه يا نه
من الان واقعا دوست دارم فعاليت كنم ولي اصلا با اين نظرات ضد و نقيض نميتونم تصميم بگيرم
جالب اینجاست با وام و غرض ونزول ماشین خوب میخرن که بتونن پز بدن و زیرمجموعه جذب کنن واقعا برای این افکار متاسفم. فقط دولت و آقازاده بزرگترین سود رو میکنن و مردم ضرر برا همین بیشترین حمایت هم از دولت میشود. دوستان وقتی پولدار میشید که موفقیت را به پولداری یا پولدار شدن ندونین موفقیت یعنی کار کار کار و تولید تولید تولید با حرف زدن و چرب زبانی و واسطه گری برای پول دراوردن به جایی نمیرسید. پرروگی دراوردن هم به ضرر خودتونه . از ما گفتن بود.
نتورک باهوشه کارکنی پول میده کار نکنی بهت هیچی نمیده .برو کارو رصد کن تحقیق کن بعد نظر بده
سال دیگه همین موقع میام نظر میدم و همه ا ن کسایی رو که منفی زدن رو میخکوب میکنم تا بدون دلیل ذهنیت منفی بوجود نیارن
نكته اي كه نيازبه توضيح دارد اين است كه
آنچه را كه وزارت اطلاعات به حق ممنوع الفعاليت ميداند شركت هاي هرمي با
ويژگي هاي مخصوص به خود هستند كه در يك ده گذشته در كشورايران باعث
مالباختگي عده اي كثيري از هم وطنان و در عين حال سبب مالداري بي حد و حصر
عده اي ديگري شده اند يعني گروهي بدون داشتن استحقاق به در آمدهاي كلان دست
پيدا كنند كه اين ثروت اندوزي لزوما" ملازم با مالباختگي عده ديگري ميشود .
لذا
آنچه را كه وزارت بازرگاني در مقام تبيين و تشريح آن بر آمده اين است كه
شبكه هاي بازاريابي، سودمند است كه با اين وصف بايد مابين شبكه هاي هرمي
كلاه بردار و نوع سالم آن كه نتيجه عملي فعاليت markting network میباشد
كه هيچگونه ضرري به هيچ كس نمي رساند و در واقع فروشنده كالايي كه، از اين
شبكه استفاده مي كند قسمتي از سود خالص خودرا با ديگران تقسيم و تسهيم مي
كند.، قائل به يك تقسيم بندي بشويم .
يعني آنچه را كه وزارت بازرگاني در
صدد قانون مند كردنش بر آمده و وزارت اطلاعات كه حافظ امنيت كشوراست ممنوع
مي داند، بيانگر اين نكته ظريف است كه شبكه هاي هرمي و شبكه هاي بازار
يابي دو مقوله جداي از يكديگرند كه متاسفانه برخي از شيطنت هاي ژورناليستي
موجب شده
كه آنها يكي تلقي شوند. كه در اينجا لازم است به شرح جزييات اين دو مقوله بپردازيم .
مبنای اختلاف؟
الف) شركت هاي موسوم به هرمي:
در شركتهاي هرمي يا كالايي بصورت
شيء خارجي و عيني وجود ندارد يا اگر وجود داشته باشدفاقد ارزش واقعي و
معقولي است كه گردانندگان شركت براي آن تعيين كرده اند، به عنوان مثال
در
حالي / يك قطعه سكه طلا با گرماژ 3 الي 4 گرم را به قيمت 2 ميليون تومان
عرضه مي كنندكه اين قيمت واقعي چنين سكه اي نيست و در پاسخ به اينكه
معيارتعيين قيمت چه بود ه است ظهار مي دارند كه اين سكه در تيراژ كم و
بصورت كلكسيوني منتشر شده است كه كم تيراژ بودن وكلكسيوني بودن در هر صورت
مطلوب سرمايه گذار نيست و هرگاه سرمايه گذار از كار خود منصرفشود قادر به
باز پس گيري سرمايه خود نيست.و اصولا" كلكسيونرها افرادي هستند كه با
داشتنپس اندازهاي نسبتا " زياد و مازاد بر نياز و صرفا " بر اساس علائق
شخصي اقدام به جمع آوري ونگهداري برخي كالاها ميكنند بدون اينكه قصد كسب
سود و سوداگري از آنها را داشته باشند والبته تعداداين افراد بسيار كم است
++++++++++++++++++
يكي
ديگر از اركان هاي شركت هاي موسوم به هرمي نامحدود بودن گسترش زير شاخه ها
است كه حاصل اين عدم محدوديت، دست يابي شاخه هاي اصلي به سود هاي نجومي و
كلان است كه هيچنقشي در كسب آن سود نداشته اند در حالي كه در شبكه هاي
بازاريابي قانوني اولا كالايي با ارزش واقعي عرضه مي گردد و ثانيا با توجه
به محدو ديت زماني عرضه كالا تعداد زير شاخه ها از يك حدمنطقي فرا تر
نخواهد رفت.
نتيجه عملي و عيني شركت هاي موسوم به هرمي تبادل پول و خروج
آن از كشور در يك فضاي مجازي و مالباختگي تعداد زيادي از سرمايه گزاران در
مقابل دارا شدن غير معقول عده اي رونق كسب و كار وفروش سريع تر (nm)
ديگراست در حالي كه نت يجه عملي شبكه هاي بازاريابي كالا و سهيم كردن افراد
در سود كالايي است كه خود آنها نيزاز آن كالا بهره مند شده اند وضمن حفظ و
سرمايه در داخل كشور،پرداخت حقوقات و ماليات هاي قانوني نيز به شكل كاملا
ضابطه مند صورت مي گيرد.
ب ) شبكه هاي بازار يابي سودمند:
گاهي اوقات
يك شركت سمبل يك پديده خاص مي شود كه در اين موقع خطاهاي ادراكي
دررصدكنندگان آن پديده بوجود مي آيد . متاسفانه شركت كوئست (گلدكوئست ) به
عنوان سمبل يك شبكه هرمي در اذهان مردم ايران، چنان حك شده است كه آغازگر
هرنوع بحث علمي پيرامون اين پديده، بخش زيادي از انرژي و وقت خود را بايد
صرف زدودن آثار تخريبي عملكرد اين شركت و دوستان هم خانواده اش در كشور
نمايد.
البته خواص عملكرد چنين شركتهايي براي كشور محل استقرارشان، بر
كسي پوشيده نيست . اماهدف اين مقاله معرفي الگوي جديد تر و پيشرفته تري است
كه ارزش آفريني كند و دست به توليدسرمايه زند، نه اينكه عملاً پول را از
نقطه اي از جهان به نقطه اي ديگر واريز نمايد . زيراستمرار روندكنوني
شركتهاي هرمي با تكنولوژي اقتصادي فعليشان ، همان تاثيري را بر اقتصاد
مناطق مختلف جهان مي گذارد كه، كارخانجات فرسوده و دودزاي قديمي بر محيط
زيست كره زمين.
براي شروع علمي اين بحث، بايد شبكه سازي هرمي و
بازاريابي هرمي را، از يكديگر جداكنيم. با اين جدا سازي به اين حقيقت مي
رسيم كه تاريخچه شبكه هاي هرمي نه 65 سال و ازدرون كشور آمريكا بلكه به
قريب 1400 سال و از زادگاه رسول اكرم (ص) آغاز گشت . مگر جزاين است كه عده
اي كه براي تبليغ دين اسلام راهي مناطق مختلف مي شدند ، بخشي از شبكه هرمي
طراحي شده توسط ذهن هوشمند و با ذكاوت پيامبر اسلام (ص) را تشكيل مي دادند .
يقينا دين نوپاي اسلام در بين اديان قديمي و كهنسال ديگر، تنها با شبكه
سازي هرمي موفق شد درمدت كوتاهي از شبه قاره هند تا شمال آفريقا و اروپا را
در نوردد.
پس اشكال كجاست ؟
عضو شدن در اين شبكه ها چه اشكالي دارد؟
آيا مرزي بين شركتهاي مجاز و غير مجاز وجود دارد؟
آيا عضو شدن، خريد و بازاريابي در چنين شركتهايي
حلال است يا حرام ؟
براي پاسخ به اينها و صدها سوال ديگر لازم است شرح مختصري از آنچه در شبكه هاي بازاريابي
هرمي اتفاق مي افتد را بيان كنيم.
ابتدا
يك فرد به عضو شدن در يك شبكه هرمي تشويق مي شود، عامل انگيزشي اين تشويق،
سودمالي قابل توجهي است كه به گفته مبلغان شبكه، به زودي براي شخص عضو
شده، تحقق خواهد یافت
مبلغ a براي خريد كالا . براي عضو شدن و بدست
آوردن جايگاه در شركت يك مبلغ خاص (مبلغ b) محاسبه و جمع اين دومبلغ از فرد
دريافت مي شود.
Receipt =a + b
بعد از دريافت اين مجموع مبالغ، فرد
عضو شده موظف به عضو گيري مي گردد . تا بخشي از سودمالي وعده داده شده به
او، از جيب نفر بعدي تامين گردد و اين چرخه بصورت بي انتها، در ذ هن اعضاء
جديد ترسيم مي گردد
با كمي دقت نظر و تيز بيني، عدم مشروعيت چنين قرارداد كاري بين افراد، به روشني خودنمايي مي كند.
مشکل چیست؟
اول
آنكه انگيزه طراحان شركت از دريافت حق عضويت يا جايگاه و دوم وعده فروختن
بي انتها و نا محدود يك كالا، در يك بازار محدود و با انتها، كه قطعا وعده
پوچي مي باشد، به چه منظور صورت گرفته است ؟
پي در پي و نامحدود فروختن
يك كالا در يك بازار محدود (حتي به وسعت كل ساكنين كره زمين) از نظر منطق
رياضي امكان پذير نيست و دير يا زود، بازار از كالاي مورد نظر اشباع شده يا
اگر سرعت زاد و ولد بازار هدف را با سرعت رشد شبكه هرمي برابر بدانيم (كه
به هيچ وجه چنين نيست و همواره سرعت زاد و ولد از رشد تصاعدي شبكه كمتر است
) باز هم بعد از گذشت
مدتي، با كالاهاي از مدافتاده اي مواجه خواهيم شد كه ديگر فاقد ارزش واقعي مي باشند.
Receipt =a+b از آنجا كه براي عضويت افراد، مجموع دو مبلغ از آنان دريافت ميشود
چون امكان بازاريابي مجدد از سطوح آخر گرفته مي شود، همه آنان مبلغ
b را که بابت جايگاه بازاريابي از آنان گرفته شده ضرر خواهند كرد.
و
در صورت قبول فرض غير محتملِ برابري سرعت رشد جمعيت با سرعت رشد شبكه،
آنگاه پديده قديمي شده كالا رخ خواهد داد و آنگاه همه سطوح آخر مبلغ ضرر
خواهند کرد
در هر دو صورت مال باختگي سطوح آخر بازاريابان قطعي و حتمي است.
پس چرا دريافت حق عضويت؟ و چرا وعده فروش بي انتها ؟
پاسخ به اين دو پرسش يك جواب واحد دارد.
جذب بازار ياب بيشتر ، فروش بيشتر، سود بيشتر!!!
خاطره
مالباختگي رده هاي پايين بازاريابان، كه به صورت فصلي و موسمي با كالاهايي
جديد،مرتباً تكرار مي شود آنچنان درذهن ها حك شده است كه متاسفانه فعاليت
شركت هاي گلدكوئستي،در نظر تصميم گيران جامعه نيز مترادف با كل پديده شبكه و
شبكه سازي شده است.
اگر بتوان زنگار حواشي را از اين پديده جذاب و به
شدت قدرتمند زدود و اشتراكي بين نظرات مصلحين اجتماعي يافت، شايد بتوان از
اين ابزار قدرتمند براي جبران بسياري ازعقب افتادگي ها و كمبود هاي اجتماعي
استفاده نمود.
حدود سال 83 و با اولين پرونده شكايت مال باختگان رده
پايين اين نوع شبكه هاي بازاريابي نظرقوه قضائيه به اين پديده جلب شد و
سابقه كار مطالعاتي اين نهاد از همان حدود تا به امروز ميباشد.با توجه به
اينكه تمايل اكثر افراد به درمان بيشتر است تا پيشگيري، بعد از ابتلا نسبي
جامعه، سوال پيرامون حلال يا حرام بودن فعاليت در شبكه هاي هرمي، از مراجع
تقليد آ غاز گشت و بدين جهت بررسي مراجع تقليد در مورد اين پديده نيز
همانند قوه قضائيه، چندان سريع شروع نشد.
اما بد نيست بدانيم در آن سوي
مرزها نيز نهادهايي براي مواظبت از حقوق شهروندان جامعه در مواجهه با اين
قبيل پديده هاي نو، بوجود آمده و مشغول مطالعه و بررسي دائم مي باشند . از
آن جمله مي توان به FTC
اشاره نمود كه سابقه كاري اين نهاد به چند دهه (حدود 65 سال ) مي رسد.
اما چگونه مي توان از قدرت عظيم شبكه هاي هرمي، بهره برداري هاي درست و اخلاقي نمود؟
فرض تشكيل يك شركت مجاز بومي(ايراني)
اگر
شركتي مرامنامه خود را بر اساس نقطه اشتراك تمام نهادهاي مصلحت انديش
اجتماعي بنانمايد. و يا به عبارتي با حركتي اخلاق گرايانه (نه صرفاً منفعت
طلبانه ) نظر كامل تمامي نهادهاي مصلحت انديش اجتماعي را تامين نمايد،
محتملا مي تواند از قدرت عظيم شبكه هرمي در جهت جهش هاي فرهنگي اجتماع
استفاده نمايد.
- آيا حقيقتا و براستي يك شركت هرمي مي تواند موجب تحول سريع فرهنگي در ايران اسلامي ياهر نقطه ديگري از جهان شود؟
اگر
نگاهي به پديده هاي طبيعي و الگوهاي رشد در طبيعت پيرامون خود داشته
باشيم،مي بينيمكه سه نوع الگوي رشد مشخصِ قابل طبقه بندي، وجود دارد.
الگوي رشدابنيه اي
الگوي رشد درختي
الگوي رشد انفجاري(پاپ كورني)
- در الگوي رشد ابنيه اي واحدهاي رشد كننده پيش نياز يكديگر محسوب مي گردند.
بعنوان مثال : هنگام چيده شدن آجرهاي يك بنا، تا رديف اول كامل نگردد، امكان گذاشتن رديف دوم روي آن وجود ندارد.
- در الگوي رشد درختي، واحد هاي رشد كننده وابستگي چندان مستقيمي به يكديگر ندارند .
بعنوان
مثال : هنگامي كه يك شاخه درخت در حال جوانه زدن باشد، شاخه ديگر نيز
همزمان مي تواند رشد كند (مدل هرمي نيز از همين الگو بهره برداري مي كند).
-
در الگوي رشد انفجاري (پاپ كورني ) ما با يك سري اجزا قابل رشد رو برو
هستيم كه در يك بسته واحد (دانه ذرت ) جمع شده اند و اگرعلتهاي ثانويه اي
(مثل گرماي اجاق ) برآن مجموعه اجزا عارض شود، آن بسته ي قابل رشد، به يك
باره حجيم شده (پاپ كورن يا ذرت بو داده )، و از نظر
حجم، در زمان بسيار كم، رشد بسيار زيادي حاصل مي گردد.
معدودي
از محصولات تعالي گرا را مي توان يافت كه خاصيت رشد دهندگي انفجاري ( پاپ
كورني) در مخاطب خود بوجود مي آورند . استفاده كننده آن محصول خاص، پس از
مدتي يك رشد و تعالي محسوس و چشمگير، در خود مشاهده مي كند (البته به شرط
مداومت ). اگر شركتي موفق شود ضمن رعايت و گذر از نقطه اشتراك مصلحين
اجتماعي (مراجع ديني – قوه قضائيه
و نهادهايي مانند FTC . . .. ) با
الگوي رشد درختي، محصولاتي با ويژگي رشد انفجاري را به متقاضيان تحويل
نمايد . بعد از اتمام يك دوره توزيع از يك محصول فرهنگي خاص و اشباع تقريبي
افراد جامعه، در يك مدت بسيار كوتاه، جامعه دچار تغييرات كيفيتي بسيار
زياد دردرون شهروندان خود خواهد شد.
با توجه به گستردگي انواع ابزار
ارتباطي، در يك شبكه مجاز و ملي، براي بازار يابي يك كالاي مجاز و ارزشمند،
نيازي به تجمع بازار يابان در مكاني خاص و اتلا ف وقت و انرژي بسيار
فراوان نيست و اين فرآيند مي تواند از راه دور و حتي در منزل خود
بازاريابان صورت پذيرد.
البته وقوع چنين جهش و تحول عظيم اجتماعي،
مستلزم كنار گذاشتن حس مارگزيدگي، نسبت به شركتهاي هرمي است . بايد تمام
پيش داوريها و اثرات تخريبيِ رواني كه شركتهاي قديمي و داراي افراد
مالباخته ، در ذهن آحاد اجتماع ايجاد كرده اند را كنارگذاشت و فضا را براي
بحث علمي،دريافت و جذب ايده هاي بكر، سنجش امكان اجرا و پياده سازي، تجزيه و
تحليل فني و كاربردي، و هدايت درست اين امكان بالقوه (شركتهاي هرمي مجاز)
فراهم آورد.
در اين صورت امكان ايجاد شركتها ي هرمي مجاز و مشروع تحت
نظر نهادهاي نظارتي و مصلحين اجتماعي، فراهم مي گردد .نظارت و بازرسي بر
اينگونه شركت هابايد مستمرو سيستماتيك باشد تااحتمال انحراف از مسير، به
وقوع نپيوندد . آنگاه دست يابي به رشد و توسعه جهش وار علمي وفرهنگي با
استفاده از اين ابزار قدرتمند فراهم مي گردد
5 تست مهم براي تشخيص شركتهاي مجاز از شركتهاي غير
تست ۱ ( ارزشي بودن محصول ) بايد ديد كه كالاي مورد بازاريابي، در خريدار چه تغييري ايجاد مي كند ؟
تست ۲ ( درستي پاداش خريد ) آيا پاداشهاي وعده داده شده از طرف شركت، صادقانه و عقلاني
است، و شركت در مورد پديده اشباع بازار و . . . تمام حقيقت را با شما درميان مي گذارد؟
تست ۳ (موقعيت مكاني شبكه ) آيا ريشه هاي مكنده و ميوه هاي رسيده شركت بازاريابي هر دو
در
يك سرزمين قرار دارند، يا اينكه ريشه ها در يك سرزمين در حال مكيدن سرمايه
هاي ملي، وميوه هاي شركت در سرزميني ديگر در حال شكوفا شدن و رسيدن و كمك
به اقتصاد آن سرزمين بيگانه اند ؟
تست ۴ ( محل پرداخت پاداشها ) بايد
ديد پاداش بازاريابي (كميسون بازاريابي ) كه به اعضا پرداخت مي شود از ارزش
ايجاد شده توسط يك واحد كالاي فروخته شده مي باشد يا اينكه اين پاداش از
جيب نفر بعدي برداشت و به شخص قبلي پرداخت مي گردد.
تست 5 ( سادگي روش كار ) شركتهاي اخلاق گرا و مجاز شرايط بسيار صادقانه اي براي پرداخت
پاداش دارند و تحت هرشرايطي به تعهدات خود عمل مي كنند.
اما شركتهاي منفعت طلب با قرار دادن بندها و تبصره هاي زياد و به بهانه هاي مختلف( مانند Direcsiling و Vocher و Ranks )
پاداش كلان و غير واقعي وعده داده شده خود را، مشروط به اجراي آن بهانه ها مي نمايند.
***
گذر از تمامي تست هاي فوق (نه برخي از آنها ) و اشتراك نظر مصلحين اجتماعي، فقط مي تواندنقطه شروع حركت باشد .
نتيجه گيري
بهترين خدمت به يك موجود مضر، حمله ناقص به آن است . هر موجود مضر و فرصت طلبي از اين
ضربات
كوچك سود مي برد، خود را تقويت مي كند و از همه بدتر تغييرچهره مي دهد . و
اين روند ناقص هماني است كه شبكه هاي هرمي مالباخته دار، از سال 83 تا
كنون از آن سود برده و باتجربه تر شده اند.
برخوردهاي فصلي و هيجاني
هرگز چاره كارنيست . بهترين راه چاره ايجاد شركت هاي اخلاق گراست كه قلوب
پاك سرشتي با نيت خدمت ( نه صرفاً منفعت ) آنان را بنيان گذاشته باشند .
برچيدن
بساط شعبده بازان عصاي موسي (ع) را مي طلبد . نحوه عملكرد چنين شركت هايي
بهترين معرف و شناسه براي تميز سره از ناسره است . عملكرد صحيح و اخلاق
گرايانه اين گونه شركت ها مي تواند سطح توقع مردم را از يك شبكه هرمي
درستكار بالاتر ببرد . نمونه واقعي به عموم مردم نشان دهد و فضاي جامعه را
از نهي از منكر صرف، به سمت امر به معروف و نهي از منكر سوق دهد.
دو صد گفته چونيم كردار نيست
نويسنده:
دكترسيد ضياءالدين خرم شاهي عضو هيئت نمايندگان
اتاق بازرگاني و صنايع ومعادن ايران
روند فقهي كسب درآمد در بازار يابي شبكه اي و تفاوتهاي آن در شركتهاي هرمي
بحث شرعی بودن معاملات اینترنتی هر از چند گاهی در رسانه های مختلف مطرح میشود و همیشه این سوال برای افرادی که در تجارت الکترونیک مخصوصا بازار یابی شبکه ای فعالیت میکنند بوجود میآید که تکلیف چیست؟ این سردرگمی موجب شده تا در این زمینه سو استفاده ها و یا برداشت های اشتباهی انجام گیرد. نیاز به توضیح است که در فقه اسلامی یک چارچوب کلی در مورد اقتصاد اسلامی وجود دارد که شخص مجتهد بر مبنای این چارچوب قوانین تجارت امروز را بروز رسانی مینماید.
گزارشی که در ادامه آمده مصاحبه ای است با حجت الاسلام محمد علی منصوریان ، کارشناس مذهبی، مدرس،محقق و پژوهشگر درباره چرايي حرام بودن فعاليت در شركتهاي هرمي که ايشان در اين مصاحبه به بخشي از جوانب چرايي اين فتوا پرداخته است. این مصاحبه در هفته نامه پنجه به سردبیری دکتر علیرضا زاکانی (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) به تاریخ ۲/۱/۱۳۸۹ منتشر گردیده است. لازم به توضیح است که فعالیت در سیستم بازار یابی شبکه ای طبق استانداردهای اقتصاد اسلامی که توسط وزارت بازرگانی به تصویب رسیده و با زیر ساخت تولید و فعالیت اقتصادی پایه ریزی گردیده با دسیسه های هرمی تفاوتی فاحش دارد.
متن کامل در ادامه متن
فقهاي شيعه فتوا دادهاند فعاليت و سود حاصل از فعاليت در شركت هاي هرمي «حرام» است. توضيح هم داده اند كه شبهه دارد، اكل به مال باطل است، رباست و ... اما فعالان در اين شركت ها حرام بودن اين امر را قبول ندارند و توضيحاتي را مبني بر نفي فتواي فقها(!) براي مجاب شدن پرزنتشوندگان مي دهند. آنچه مي خوانيد گفتوگويي است با حجتالاسلام محمدعلي منصوريان، كارشناس مذهبي، مدرس، محقق و پژوهشگر درباره چرايي حرام بودن فعاليت در شركتهاي هرمي
اصل قضيه اين است كه چرا فعاليت و به دست آوردن سود از شركتهاي هرمي، حرام است؟
قطعا هر نظام اعتقادي علاوه بر نظام سياسي و فرهنگي، نظام
اقتصادي هم دارد و فعاليتهاي اقتصادي خود را برپايه اين نظام بنا مينهد
مانند كمونيست ها كه نظام اقتصادي كمونيستي خودشان را دارند(بلوك شرق) و
غربيها كه نظام سرمايهداري خود را دارند (بلوك غرب). اسلام و شيعه هم با
نگاه توحيدي بر مبناي قرآن و عترت، نظام اقتصادي خود را تعريف كرده است تا
جامعه اسلامي را در چهارچوب اقتصادي خود قرار دهد و آن را به صلاح و فلاح
اقتصادي برساند. اين نظام اقتصادي بيان ميكند مسلمان در چه چهارچوبي
ميتواند وارد مسائل اقتصادي شود؛ كجا فعاليت اقتصاديش اشكال پيدا ميكند و
كجا بلا اشكال است، كجا با نظام توحيدي و اعتقادي منافات دارد و كجا
منافات ندارد. برخي مواقع هم ممكن است قراردادهايي در ظاهر امر مشكلي ايجاد
نكند، اما در بلندمدت ايجاد اشكال كند مانند تنباكو و داستان شركت رژي كه
تحريم تنباكو اتفاق افتاد. در اصطلاح، فقها مي گويند بايد ديد قرآن و اهل
بيت چه گفتند. برخي شبهه ايجاد ميكنند كه قوانين 1400 سال پيش براي امروز
پاسخگو نيست. ميگوييم پيامبر خدا در 1400 پيش قواعد كلي را بيان كرده است.
مثلا ربا حرام و پول روي پول و جنس روي جنس حرام است. اين قواعد كلي بايد
با مواردي كه امروز پيش ميآيد، وفق داده بشود. با اين مقدمه كه ما بايد
خودمان را با اين نظام اقتصادي توحيدي وفق دهيم، به نكاتي درباره چند اصل
اين نظام اقتصادي اشاره ميكنم.
اصل اول(قاعده نفي سبيل):
نبايد طوري معامله اقتصادي انجام شود كه دشمن بر ما مسلط شود كه به آن
قاعده «نفي سبيل» گفته ميشود. در آيه 141 سوره مباركه نساء آمده است: «ولن
يجعل الله للكافرين علي المومنين سبيلا...» اين آيه ميگويد مسلمانان به
هيچ عنوان نبايد راهي را باز كنند كه كفار بر آنان مسلط شوند؛ چه تسلط
سياسي و فرهنگي و نظامي باشد و چه اقتصادي.
در داستان شركتهاي هرمي و
كوئيست با روشي كه ايجاد كردند، ثروت عظيمي از كشور پمپاژ و به نفع
غيرمسلمان اخذ ميشود كه هم به توليد ضربه ميزند و هم نظام اقتصادي را
بيمار ميكند.
من يك پرانتز باز بكنم! هرمیها معتقد هستند كه درست است
پول از كشور خارج ميشود، اما كساني كه مسافرتهاي خارجي ميروند و حتي
افرادي كه سالي يكبار حج ميروند هم از كشور پول خارج ميكنند! چطور آن
اشكال ندارد و ثروت پمپاژ نميشود، اما نوبت به ما كه ميرسد، غارت ثروت
است؟
اين قياس صحيح نيست و قياس معالفارق است. ما ميتوانيم دو چيزي را
با هم مقايسه كنيم كه در موضوع با هم تطبيق داشته باشند. مسافرت يك موضوع
در دين است و همان نظام توحيدي كه به آن معتقد هستيم، اجازه به مسافرت داده
است. همان نظام توحيدي و اقتصادي هم گفته است اگر ميخواهي معامله كني،
قوانينش اين است. اين دو مطلب را با هم خلط ميكنند. در فقه شيعه، قياس
باطل است مگر اينكه قياس دو چيزي از يك موضوع باشد. آن موضوع سفر است و
خدا اجازه داده است، اما اين موضوع اقتصاد است. بايد توجه كرد قانونگذار
نظام اقتصادي در اسلام خداست. يكي از بازوهاي اين نظام اسلامي هم نظام
اقتصادي است. چه كسي ميگويد اين نظام چطور اداره شود؛ من يا شما يا خدا؟
خدايي كه اين نوع معامله را ميگويد حرام است، ميگويد سفر در برخي مواقع
واجب است، گاهي مباح است و اگر موجب گناه باشد، حرام است.
«علم مطلق»
خداست و او مصالح و مفاسد ما را ميداند و بر اساس آن قوانين را وضع كرده
است. از امام صادق(ع) روايت داريم اولين كسي كه قياس كرد، ابليس بود. زماني
كه خداوند به او فرمود سجده كن، قياس كرد و گفت كه انسان از خاك است و من
از آتش... عقل انسان بزرگ است، اما بالاتر و بزرگتر از ماده و پايينتر از
ماوراء ماده. لذا متأسفانه خيلي از كساني كه اين مباحث را مطرح ميكنند، در
مسائل اعتقادي دچار مشكل هستند. و بايد براي شان قرآن و وحي(ماوراء ماده)
را اثبات كني. در تشخيص اينكه دين، قرآن و اهل بيت هم چه گفتند، بايد
مجتهد باشي و در 14 فن صاحبنظر. اگر مجتهد هستي، خودت ميتواني بگويي اين
معامله حرام است يا حلال و اگر نيستي خير. اگر مسلمان هستي و مجتهد را قبول
داري هم بايد تمام احكام را قبول كني؛ چون يا مسلمان هستي يا نيستي!
سفر
يك امر موقت است، اما در نظام اقتصادي، افراد هر روز با فعاليت اقتصادي
درگير هستند. فرضا فرد سالي يكبار ميرود دبي و خريد هم ميكند و اما در
اقتصاد دائما كار اقتصادي انجام ميشود و كل جامعه درگير.
به هرحال، مسئلهاي است كه برآن تأكيد دارند. از اصول حاكم بر نظام اقتصادي ميگفتيد!
اصل دوم:
معامله بايد در يكي از عقود شرعي اسلام قرار بگيرد. مثلا ربا عقد شرعي
نيست و حرام است اما مضاربه حلال است. بايد ببينيم اين معاملهاي كه در
شركتهاي هرمي انجام ميشود جزو اين عقود شرعي هست يا نه؟ مثل مضاربه،
مساقات، جعاله، قرضالحسنه و ... مثلا وام تعمير منزل در جعاله، وام خريد
خودرو در مشاركت و وام سرمايهگذاري در مضاربه قرار دارد. معامله در اين
شركتها در كدام ميگنجد؟
اصل سوم(قاعده لاضرر): در معاملات نظام
اقتصادي اسلام نبايد به كسي ضرر را تحميل كرد. يك موقع است فرد معامله
ميكند و خودش جنسي را ميخرد و ضرر ميكند. اما يك زمان است شما او را
متضرر ميكنيد. در اين شركتها بايد دو نفر را وارد مجموعه بكني. يعني آن
دو نفر پول ميدهند و بايد بروند دو نفر ديگر بياورند. حالا، اگر فعاليت
گسترش پيدا كرده باشد، ميليونها نفر در سطح آخر متضرر ميشوند. حال سئوال
اين است آيا به همه اينها سود تعلق ميگيرد. ما در اقتصاد اسلامي حق
نداريم ضرر را تحميل كنيم. چه چند ميليون نفر و چه چند ده نفر.
اصل چهارم:
اقتصاد اسلامي اقتصادي است كه به توليد، ايجاد اشتغال و پويايي منجر مي
شود نه به بيماري اقتصادي. بايد توليد ثروت صحيح اتفاق بيفتد. اينطور نيست
كه پولي بدهيم و سودي بگيريم و كاري هم نداشته باشيم چه فعاليتي انجام
ميشود. اگر فقط به سود گرفتن باشد، ربا صورت گرفته است. سود اين شركتها
هم رباست. چون كاري اتفاق نيفتاده و پول روي پول آمده است. پولي دادي و
رفتي دو نفر ديگر را آوردي و رويش پول گرفتي و او رفته دو نفر ديگر را
گرفته و پول روي پول گرفتي. شما از اين پول روي پول ارتزاق ميكني كه
اصطلاحا به آن اكل به مال باطل ميگويند. اينها قواعدي است از قرآن و
عترت.
البته افراد عضو در اين مجموعه ها هم كار ميكنند. از صبح تا شب درحال پرزنت ست كردن و فالويي رفتن و ... هستند.
بله!
خوابيدن هم يك كار است. تفريح هم يك كار است. منظور از كار امري است كه به
نظام اقتصادي كمك كند و ايجاد توليد كند. كاري كه مولد باشد. فعاليت در
شركتهاي هرمي فاقد چهار اصل و اصول ديگري است كه مجال بيان آن در اين گفت
وگو نيست.
سئوال ديگر اين است كه جدا از اصولي كه فرموديد آيا اين معاملات با عقود شرعي همخواني دارد يا نه؟
فقه
شيعه باب مهمي به نام متاجر دارد كه احكام انواع خريد و فروش و تجارت را
بيان ميكند. در كتب فقهي ما كه از قرآن و روايات استخراج شده، بابهاي
مختلفي پيرامون تجارت اسلامي وجود دارد. در يكي از اين بابها حكم خريد و
فروش طلا و نقره بيان شده است. در بعضي از اين شركتها هم طلا و نقره
معامله ميكنند. معامله طلا و نقره در اسلام قوانين دارد. در قانون اسلام
طلا و نقره بايد حاضر باشد و خريدار و فروشنده هم قصد خريد و فروش داشته
باشند و در يك جلسه با هم خريد و فروش را انجام دهند. من نميتوانم به شما
بگويم طلاي شما را ميخرم درحالي كه اينجا حاضر نباشد. طلا و نقره بايد در
مجلس واحد خريد و فروش شود. درحالي كه در اين شركتها طلا از طريق اينترنت
خريداري ميشود. ما طلا و نقرهاي را ميخريم كه نه ماهيتش را ميدانيم و
نه اصالتش را و نه قصد واقعي خريد داريم و كالا هم به دست مان نميرسد. اين
يك معامله باطل است و سودي كه هم خريدار و فروشنده ميكنند، حرام است. بعد
به خريدار ميگويد دو نفر ديگر را بياوري كه خريد كنند، سود بهدست
ميآوري؛ اين ميشود حرام روي حرام! اكل به مال باطل يعني گرفتن سودي كه از
راه حرام به دست آمده است. از نظر اعتقادي هم فقط يك دسته آدم را مبتلا به
حرام ميكني.
يك كالاي ديگر هم كه براي فروش عرضه ميكنند، تورهاي
مسافرتي است. اين مورد قطعا بايد براي شرعي بودن در عقد اجاره قرار بگيرد.
شما فرضا ميرويد مشهد و دو روز اتاقي را اجاره ميكنيد. يعني منافع آن
اتاق دو روز در اختيار شماست. فرضا روزي 30 هزار تومان هم براي 4 نفر اجاره
ميپردازيد و موجر (اجاره دهنده) اين شرط را ميكند و مستأجر (اجاره
كننده) قبول. در اين عقد مكان اجاره بايد معلوم باشد، مستأجر مكان را
ببيند. منافع مالالاجاره در اختيار فرد قرار بگيرد. زمان و مكان و مبلغ هم
مشخص باشد. اينها ميگويند ما تور را به شما اجاره ميدهيم. كي؟ كدام
كشور؟ كدام هتل؟ كدام اتاق؟ هيچكدام از شروط اجاره در اين مورد مشخص نيست.
نكته مهم بعدي كه كل هويت اين شركتهاي هرمي را زير سئوال ميبرد اين
است؛ در يك معامله بايد ثمن و مثمن مشخص باشد و بايع و مشتري هم «قصد خريد و
فروش»، تأكيد ميكنم قصد خريد و فروش داشته باشند. آيا در اين شركتها
براي مشتري واقعا قصد خريد طلا وجود دارد و مثلا شركت هم قصد فروش دارد؟
قصد آنها كه چندان مشخص نيست و حالا عليالظاهر فقط ميخواهند كالا عرضه
كنند، اما آيا قصد مشتري واقعا خريد است يا بازي با پول و مصداق ربا؟!
اينها با پول بازي كنند. يك سكه را نشان ميدهند و ميگويند از فلان طريق
براي تان ميفرستيم كه آيا به دست مشتري برسد يا نرسد. مشتري هم واقعا خريد
برايش مهم نيست و آن را مجوزي ميداند براي شروع فعاليت و كسب سود. پمپاژ
پول از افراد ديگر بدون انجام يك معامله شرعي و در نتيجه همان پول روي پول.
نكته ديگري كه خيلي بر آن تأكيد ميشود، اين است كه شركتهاي هرمي خودشان را بازارياب ميدانند. آيا كار اينها واقعا بازاريابي است؟
بازاريابي
براي يك جنس صورت ميگيرد. فرد بازارياب براي جنسي تبليغ ميكند و
معاملهاي را جوش ميدهد. يك خريد و فروش و يك معامله واقعي انجام ميشود
كه خريدار و فروشنده هم قصد خريد و فروش دارند، اما اينجا چنين اتفاقي
نميافتد. پس اينها بازارياب نيستند. شما دو تا آدم را ميآوري و پول
ميگيري. ثمن(پول) و مثمن(جنس) هم حقيقي نيست. پول ميدهند، اما واقعا براي
خريد شيء نيست و به قصد گرفتن پول از نفر بعدي است. پس اينجا ربا اتفاق
ميافتد و اكل به مال باطل...
نكته مهم ديگر اين است كه تبعات اين كار
جدا از اينكه نظام اقتصادي را بيمار ميكند، در لايه آخر كه به چند ميلون
آدم ضرر تحميل شده است، نوعي فتنه ايجاد ميشود و به صورت گسترده ايجاد
مشكل ميكند. آنها هم سر نظام اسلامي داد ميزنند كه چرا جلوي آنها را
نگرفتيد و هم دنبال بالاسري خود ميگردند. درگيري بزرگي به وجود ميآيد.
كساني كه اين را طراحي ميكنند با نگاه به آينده و ايجاد اختلال در نظام
اقتصادي اين كار را انجام ميدهند.
الان يك عده هستند كه پول افرادي كه ديگر قصد ادامه فعاليت ندارند را پس ميدهند تا شاكي خصوصي نداشته باشند...
اين
يك تبصره خوب براي ايجاد رضايت مشتري است، اما موجب صحت بيع نميشود. صحت
بيع منوط به رعايت قوانين شرع است. اين يك قانون زيباست براي رونماي كار.
در هرحال، طبق آن چهار اصل و اصول ديگر و لزوم شرعي بودن عقودي كه بيان شد،
فعاليت اين شركتها چه كوئيست چه غير كوئيست شرعي نيست و پول به دست آمده،
حرام است.
ميگويند چون خودمان ميدانيم كه كالاي خريداري شده ارزشي
ندارد يا به دستمان نميرسد و ميل داريم به اين كار، مشكلي نيست. قصد ما
كار كردن است و اصل خريد مهم نيست.
اگر ما بخواهيم با ميل خودمان زندگي
بكنيم، پس نظام توحيدي چه ميشود؟ «لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من
الغي...» شما مجبور به پذيرش دين نيستي، اما اگر پذيرفتي قوانينش را هم
بايد بپذيري. نميتواني بر طبق ميل خود عمل كني. خيلي مواقع ميل به كاري
داريم، اما حرام است. خيلي مواقع هم ميل نداريم اما واجب است. در احكام
شرعي حكم شارع(خداوند) مهم است و نه ميل افراد. مثلا نميتوان گفت من ميل
دارم نماز صبح را چهار ركعت بخوانم چون حالم خوش است. از آن سو هم نميتوان
يك ركعت خواند. خدا گفته دو ركعت و واجب هم همين است. در معاملات هم چنين
مسئلهاي جاري است و حكم خداوند ملاك صحت عقود است نه ميل ما.
وقتي به
قول خود هرمی ها objection حلال و حرام را مطرح ميكني، مثالي را برايت
ميزنند تا بفهمي علماي ما طبق اصل دين و احكام عمل نميكنند. بلكه هرجا به
نفع خودشان(نظام حاكم) است، ميگويند حلال و هرجا به ضررشان باشد،
ميگويند حرام است. مثال هم اين است كه در زمان يكي از شاهان امتياز توليد
قند را به خارجيها واگذار ميكنند. تجار ايراني كه از سود محروم شده
بودند، ميروند نزد علما تا چارهاي براي شان بينديشند. علما هم فتوا
ميدهند كه قند نجس و خوردن آن حرام است. مردم قند نميخورند و تجار خارجي
ورشكسته ميشوند و توليد قند به ايرانيها واگذار ميشود. اما چون علما
فتوا به نجس بودن قند دادند، مردم باز از خوردن آن امتناع ميكنند. تاجرهاي
ايراني باز از علما چاره ميخواهند. علما هم دوباره فتوا ميدهند؛ آدم نجس
غسل كه كند پاك ميشود. مردم هم قبل از خوردن قند به نيت غسل، آن را
يكبار در چاي بزنند تا پاك شود و بعد بخورند. اين عادت برخي پيرمردها و
پيرزنهاي ما كه قند را در چاي ميزنند و بعد به دهان ميگذارند هم از همان
موقع در سرشان مانده است!
اينها براي پيشبرد اهداف خود داستانپردازي
ميكنند. اول اينكه سند اين داستان كجاست. دوم اينكه اصلا اين قضيه با
احكام ابتدايي اسلام مخالف است و هر طلبه مبتدي كه تازه وارد حوزه شده،
ميتواند با كمي تعقل بفهمد اين داستان دروغ است. چون هيچ نجاستي با آب
قليل به اين شكل پاك نميشود. سوم اينكه همه فقهاي شيعه فتوا دادند اشيايي
كه از كشورهاي غير اسلامي وارد ميشود اگر منوط به ذبح شرعي نباشد، پاك
است. هميشه هم ميتوانستيم با كفار معامله كنيم، به شرطي كه مسلط نشوند و
البته نجس هم نباشد. قند كجايش نجس است؟ چغندر را چه كافر برداشت كند و چه
مسلمان، پاك است. برود در دستگاه و قند بشود و بيرون بيايد باز هم پاك است.
پس اين داستان ساختگي است. اينها خلط مبحث ميكنند و قياسها معالفارق
است. در قضيه تنباكو هم اصالتا تنباكو حرام نبود، اما چون قاعده نفي سبيل،
نفي شد مرحوم ميرزاي شيرازي آن را حرام اعلام كرد.
يك نكته ديگر
ميماند كه البته در حوزه حرام و حلال نيست، اما تير آخري است كه در زمان
فالو كردن افراد براي ورود به مجموعه رها ميكنند. البته براي دلگرم شدن و
راحتي وجدان خودشان هم بارها تكرار ميكنند. ميگويند: «مگر همه كارهاي ما
اسلامي است؟ حكومت اسلامي اسلام را كامل اجرا نميكند، دولت شغل و ...
فراهم نكرده، جوانان بيكار هستند، توليدكنندگان ورشكسته شدند و اگر اينهمه
مشكلات نداشتيم، سراغ اين شركتها نميآمديم و ...»
باز هم تكرار ميكنم يا مسلمان هستيم و يا نيستيم.
درست
است كه ايراداتي وجود دارد. همه كارهاي مملكت اسلامي نيست، اما همه
كارهايش هم غير اسلامي نيست. ما تازه براي پياده كردن كامل اسلام اول راه
هستيم و سعيمان هم در پياده كردن اسلام است. مشكل در خود اسلام نيست و
گاهي خلاء در پياده شدن آن است.
اين استدلال درست نيست كه چون اسلام در
پارهاي از موارد رعايت نميشود، ما اين حرام را انجام ميدهيم! پيغمبر ما
كه در رأس اعتقاد به توحيد بود، در شعب ابي طالب گرسنه ماند، اما معامله
حرام نكرد. حضرت خديجه در گرسنگي ماند اما با كفار معامله حرام نكرد. پس
برخي مطالب را بايد در اعتقادات جستوجو كرد. بايد تمام آيات قران و
دستورات آن را قبول داشت و تبعيضانه برخورد نكرد. كامل عمل نكردن بعضي
افراد به وظايفشان دليل بر حلال شدن كار در اين شركتها نميشود. هركدام
قوانين خود را دارا بوده و قياس باطل است. ما داريم امتحان ميشويم كه چقدر
پاي دين خدا هستيم. با چهار تا مشكل و ... خدا را ميفروشيم و ميگوييم
خدايا ما فعلا با دستورات تو كاري نداريم چون شكم مان گرسنه است، هزار تا
مشكل داريم؟! دولت بايد تلاش كند، اما در حوزه فردي من بايد به خدا جوابگو
باشم
پدرام یک نام فارسی برای مردان است که معانی زیادی برای آن آمدهاست. از مهمترین معانی آن کسی است که پوست جانوران را دباغی می کند.
معانی دیگر پدرام
آرام، خرّم. آراسته. نیکو. دلگشای. خوش
خوشدل. شاد. مبتهج. خرم
مبارک. فرخ. خجسته. به فال نیک. فرخنده (مقابل شوم)
منتظم (مقابل شوریده)
صحیح. درست
آسان. هموار. آورنده خبر خوش پیروز. موفق. شادباش
شادی. خوشی. پیروزی
همیشگی. جاوید. پاینده
پدرام، برای نام فامیل هم در ایران رایج است.
نام نبیره سام.
ایرانی باستان: (آرامش، آسودگی، صلح) /pʰæt + ɾɒːmiʃn/ (آقا و سرور
تعداد صفحات : 2